13 ماهگی پرتو و اولین قدم
مامانی وارد 13هاهگی شدی مممممممممبارک مممممممممبارک
درست سه روز بعد تولدت بود خونه ی مامان جون بابائی بودیم تو کنارم نشسته بودی یه هو دیدم یه ادم کوچولو کنارم وایساده رومو برگردوندم دیدم وایسادی نمیدونی چه حالی شدم یه هو داد زدم بابا رو صدا کردم گفتم محسسسسسسسسسسسسن پرتو وایساد با بابا از خوشحجالی زدیم زیر خنده همه حاج و واج از داد من همینطور مونده بودن خوب چیکار کنم وروجکم واسه اولین بار وایساده بود بعد اون هر وقت سبد اسباب بازیاتو جلوت میزاشتم چپش مکردی ازش مگرفتی وایمیسادی وواسه خودت دست میزدی مگفتی دد دد چه صحنه های واسمون ساختیا عشقم خییییییلیییییی باحالن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی